شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
طوری که نم ز بحر کرم فیض میبرد از فیضِ اشک، چشم ترم فیض میبرد جان و دلم اگـرچه نشد مَحـرمش؛ ولی هر شب همین که پشتِ درم، فیض میبرد اینجا حسینیهست، شبش مثل کربلاست هرکس که میرسد ز حرم، فیض میبرد در مجلس حسین که خـیرِ کـثـیر هست اسمی هم از کسی نبـرم، فـیض میبرد فـهـمـیـدم از مـقـام رفـیـعـی کـه یـافـتـه از یا حـسـیـنِ من، پـدرم فـیض میبرد فطرس شدن بهانـۀ رفتن به کـربلاست اینگونه است بـال و پـرم فیض میبرد از گـرد و خـاکِ روی سـرِ زائـران تو تا شـهـرِ کُـفـر هم بـبـرم، فیض میبرد وقتی که خونْ برای تو گریه کنم حسین بیش از تمـام تن، جگـرم فیض میبرد |